حوزه تخصصی :
عنوان :
نویسندگان :
ناظر علمی :
ناشر :
تاریخ انتشار :
تعداد صفحات :
سینما به طورکلی، واجد کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی همچون انتقال ارزشهای فرهنگی، بازنمایی و نقد مسائل اجتماعی و گفتمانسازی است و میتواند به عنوان بازوی کمکی حاکمیت در حل مسائل مربوط به حوزههای فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی ایفا کند. به عبارت دیگر سینما این قابلیت را دارد که به طرح مسئله و ارایۀ راهحل در حوزههای مهم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی بپردازد و بر اساس توانایی اثرگذاری عمیقی که میتواند با استفاده از ابزار هنر بر مخاطبانش داشته باشد، به کاهش معضلات جامعه کمک کند.
سینما علاوه بر اینکه خود یک حامل فرهنگی مهم است، به منزلۀ پیشرانی برای سایر محصولات رسانهای صوتی-تصویری نیز تلقی میشود؛ بسیاری از استعدادهای سینمایی به سایر حوزههای رسانهای نیز راه مییابند و بسیاری از فیلمهای سینمایی منبع الهامی برای محصولات رسانهای دیگر میشوند و البته این تعامل به شکل معکوس نیز برقرار میشود.
با توجه به این کارکردها، میتوان گفت این هنر-صنعت نقش مهمی در نظام حکمرانی فرهنگی و اجتماعی کشورها و نیز حکمرانی فرهنگی جهانی ایفا میکند. به عنوان نمونه، همواره یکی از ابزارهای مهم غرب در سلطه و تهاجم فرهنگی نسبت به دیگر کشورها، استفاده از فیلم و سینما به عنوان حاملهای فرهنگی بوده است. اثرات فرهنگی و اجتماعی مهم سینما و نقش بیبدیل آن در نظام حکمرانی فرهنگی و اجتماعی سبب میشود که مطالعۀ ابعاد حکمرانی و سیاستگذاری در مورد آن ضرورت یابد. با این وجود، مطالعات تفصیلی چندانی در این زمینه وجود ندارد. بسیاری از مطالعات انجامشده بر ابعاد هنری، رسانهای و فرهنگی این هنر-صنعت استوار است و فهم آن به عنوان یک مقوله مهم در نظام حکمرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه نظام حکمرانی و سیاستگذاری سینما در کشورهای مختلف میتواند به شکلگیری ادبیات حکمرانی و سیاستگذاری در مورد سینمای ایران کمک شایانی نماید و منشأ ایدههای سیاستی بدیع و نوآورانهای قرار گیرد که البته باید با اقتضائات فرهنگ اسلامی-ایرانی نیز سازگار باشند.
در همین راستا پژوهش حاضر به مطالعه نظام حکمرانی و سیاستگذاری سینما در 4 کشور آمریکا، انگلستان، ترکیه و چین میپردازد. همچنین به علت نقش راهبردی جشنوارهها در حکمرانی سینما، دو جشنواره اسکار و کن نیز مورد مطالعۀ تفصیلی قرار گرفتهاند.
هدف اصلی این طرح پژوهشی، مطالعه و ارائه گزارشی توصیفی از حکمرانی و سیاستگذاری سینما در برخی از مهمترین کشورهای جهان است. نهادها و سازمانهای مختلفی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در زمینه حکمرانی و سیاستگذاری سینما، ایفای نقش میکنند که عبارتند از:
در هر یک از چهار کشور مورد مطالعه، مهمترین نهادهای بازیگر در عرصه حکمرانی سینما، از منظر مؤلفههای مرتبط با حکمرانی و سیاستگذاری صنعت سینما مورد بررسی قرار گرفتهاند و نتیجه در قالب یک سند توصیفی برای هر کشور ارائه شده است. مطالعۀ کشورها بر اساس مؤلفههایی همچون موارد ذیل صورت گرفته است: تاریخچۀ صنعت سینما در آن کشور- اطلاعات توصیفی یا آماری از وضعیت صنعت سینما در آن کشور- ساختار حکمرانی و نهادهای دخیل در حکمرانی سینما در آن کشور- قوانین و مقررات حاکم بر صنعت سینما در آن کشور- رویکردها و سیاستهای کلان حاکم بر نظام حکمرانی سینما در آن کشور- ارتباط صنعت سینمای آن کشور با بازارهای جهانی- معرفی اجمالی جشنوارههای مهم سینما در آن کشور.
در مطالعۀ دو جشنوارۀ کن و اسکار، مؤلفههایی همچون «تاریخچۀ جشنواره»، «ساختار سازمانی»، «جایگاه و کارکردهای آن در نظام حکمرانی»، «مدل تأمین مالی سازمان»، «رویکردهای محتوایی» و «سوگیریهای ایدئولوژیک و سیاسی» مورد بررسی قرار گرفته است.
پژوهش حاضر اولاً از جهت «منظر مطالعه» (مطالعه ابعاد حکمرانی و سیاستگذاری) و ثانیاً از جهت «موضوع مطالعه» (مطالعۀ حکمرانی سینما در کشورهای خارجی که صاحب تجربۀ طولانی هستند ولی پژوهشگران ایرانی به تبع غفلت کلی از موضوع حکمرانی سینما، کمتر به آنها پرداختهاند) میتواند بدیع و نوآورانه تلقی شود، زیرا همانطور که پیشتر اشاره شد، عمدۀ مطالعات سینما در جمهوری اسلامی ایران بر ابعاد فرهنگی، هنری و اجتماعی سینما تمرکز دارد و مسئلۀ حکمرانی و سیاستگذاری سینما کمتر مورد توجه بوده است. غفلت از این منظر سبب میشود که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نتواند حکمرانی مناسبی را در این عرصه رقم بزند و به همین علت به جای آنکه صنعت سینما یک فرصت برای نظام حکمرانی فرهنگی باشد، گاهی به تهدیدی برای آن تبدیل میشود. همچنین به عللی از جمله فقر دانش حکمرانی در این عرصه، سینمای ایران نتوانسته نقش مهمی در توسعۀ گفتمان انقلاب اسلامی به خارج از مرزهای ایران داشته باشد.
حکمرانی و سیاستگذاری هنر-صنعت سینما در ایران فاقد منطق و چارچوب کارکردی-نهادی مطلوب است. علاوه بر چالشها و نقصانهای دروننهادی همچون ابهام ماموریتها و فربهی ساختاری که اثربخشی و کارایی برخی نهادها را با اختلال مواجه کرده، فقدان نقشۀ جامع کارکردی-نهادی و نیز تشتّت و تعارض بیننهادی، به مشکلات افزوده است. مطالعه و بررسی حکمرانی و سیاستگذاری صنعت سینما در کشورهای مختلف جهان، میتواند به شکلگیری ایدههای نوآورانه برای بهبود و ارتقاء عملکرد نهادهای سینمایی ایران کمک شایان توجهی نماید. این مسئله هم در مورد مسائل دروننهادی و هم در مورد شیوۀ تعامل نهادها با یکدیگر و نیز جایگاه آن در نقشه جامع نهادی کشور در حوزه سینما، اهمیت دارد. به همین جهت مطالعۀ کشورهای مختلفی که ایدهها و نظامهای حکمرانی متفاوتی دارند، ضروری است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا کشورها و جشنوارههای مورد مطالعه به صورت متنوع انتخاب شوند تا با ایدههای مختلف حکمرانی و سیاستگذاری سینما آشنایی بیشتری حاصل شود؛ ایدههایی که بر گفتمانهای فرهنگی و ایدئولوژیک متفاوتی تکیه دارند و به دنبال اهداف متفاوتی نیز هستند.
این پژوهش و پژوهشهای مشابه آن همچنین میتوانند به شکلگیری ایدههایی برای ترسیم وضع مطلوب نهادی در ایران (و در صورت نیاز، بازطراحی نهادی در برخی بخشها) کمک نمایند و منشأ ایدههای پژوهشی دیگری نیز واقع شوند.
این پژوهش در «اندیشکدۀ مسیر» و «موسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه» و به سفارش «بنیاد سینمایی فارابی» انجام شده است.